English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1458 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipshank U کوتاه کردن طولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
fakes U جمع کردن طولی
fake U جمع کردن طولی
faked U جمع کردن طولی
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
shortens U کوتاه تر کردن
detruncate U کوتاه کردن
shear U کوتاه کردن
formulate U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
correption U کوتاه کردن
abridge U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
razee U کوتاه کردن
shortening in U کوتاه کردن
to cut short U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
shortened U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
cut off U کوتاه کردن
to look in U کوتاه کردن
shorter U کوتاه کردن
shortest U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
reefs U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
short U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
foreshorten U کوتاه نمودار کردن
truncation error U خطای کوتاه کردن
foreshortens U کوتاه نمودار کردن
poodles U پشم کوتاه کردن
foreshortened U کوتاه نمودار کردن
heave short U کوتاه کردن زنجیر
to rub through or along U سخت کوتاه کردن
docks U بریدن کوتاه کردن
syncopate U از میان کوتاه کردن
docked U بریدن کوتاه کردن
dock U بریدن کوتاه کردن
to make a long story short <idiom> قصه را کوتاه کردن
chain shortening U کوتاه کردن زنجیری
poodle U پشم کوتاه کردن
clipping U عمل کوتاه کردن
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
clips U پشم چینی کوتاه کردن
clippings U پشم چینی کوتاه کردن
clip U پشم چینی کوتاه کردن
for brevity's sake U از بهر کوتاه کردن مطلب
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
to bob one's head U کوتاه کردن موی سر کسی
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
clipped U پشم چینی کوتاه کردن
To deprive someone of access. U دست کسی را کوتاه کردن
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
truncation U خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
linearly U طولی
linear U طولی
it will not take long U طولی
vertical curve U خم طولی
longitudinal U طولی
change of leg U وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
cut off saw U اره طولی بر
abscissa U محور طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal section U نیمرخ طولی
longitudinal sleeper U تراورس طولی
longitudinal stability U پایداری طولی
longitudinal stress U تنش طولی
longitudinal studies U بررسیهای طولی
ground timber U تیر طولی
longitudinal turning U تراشکاری طولی
longitudinal girder U تیر طولی
longitudinal seam U بخیه طولی
linear measure U مقیاس طولی
longitudinal compression U فشار طولی
longitudinal groove U شیار طولی
longitudinal joint U درز طولی
strike joint U شکستگی طولی
longitudinal axis U محور طولی
longitudinal acceleration U شتاب طولی
longeron U ستون طولی
longitudinal reinforcement U ارماتور طولی
longitudinal profile U پروفیل طولی
longitudinal reinforcement U فولادگذاری طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
longitudinal seam U درز طولی
linearity U حالت طولی
linear metre U متر طولی
longitudinal valley U دره طولی
longitudinal wave U موج طولی
soon a U طولی نکشیدکه
longitudinal U دنده طولی
eftsoon U طولی نکشیدکه
aisle U گذرگاه طولی
profiling U برش طولی
profiled U برش طولی
profile U برش طولی
axis U محور طولی
axis U خط طولی یا عرضی
profiles U برش طولی
axial road U جاده طولی
thrust bearing U یاطاقان طولی
easting U مختصات طولی
variables U رکورد با هر طولی
cut to length U طولی بریدن
variable U رکورد با هر طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
longitudinal welding U جوشکاری طولی
x scale U مقیاس طولی عکس
end play U بازی طولی محور
stayed U بکسل طولی ناو
longitudinal redundancy check U مقابله افزونگی طولی
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
longitudinal shearing stress U تنش برشی طولی
longitudinal U دندههای طولی موتور
cut to length U بصورت طولی بریدن
canaliculate U دارای پیچهای طولی
advancing U پیشرفت طولی ناو
advance U پیشرفت طولی ناو
soon U قریبا طولی نکشید
soonest U قریبا طولی نکشید
advances U پیشرفت طولی ناو
stay U بکسل طولی ناو
summit U قله در نیمرخ طولی
formed hole U سوراخ درمقطع طولی
linearize U بصورت طولی دراوردن
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
axial mining U مین گذاری طولی
ball thrust bearing U یاطاقان طولی ساچمهای
vertical curve U منحنی در نیمرخ طولی
longitudinal girder U شاه تیر طولی
summits U قله در نیمرخ طولی
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
abeam U امتداد عمود برمحور طولی
long service line U خط طولی زمین در بازی دونفره
fake down U چیدن طناب به طور طولی
axial road U جاده طولی منطقه مواصلات
longitudinal reinforcement U [فولاد گزاری طولی در بتن]
vittate U دارای راه راههای طولی
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
rolls U دوران حول محور طولی غلطش
lrc U Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rolled U دوران حول محور طولی غلطش
invariance U عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
vertical beam U چوب [میله] طولی دار [قالی]
trajectories U قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectory U قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
roll U دوران حول محور طولی غلطش
ripsaw U اره مخصوص برش طولی چوب
invariability U عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
bank U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
it wasdone in no time U انجام این کار چندان طولی نکشید
tack U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
banks U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
braking length U طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
stirrup U میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrups U میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com